آلوی قطره‌طلا

زبان ما که قاصر است از شرح احوال و بسط اوضاع،‌ لهذا هوایی که می‌شویم، دفترچه‌ی گل انار میرزا پورج خان را یک نوبه تا ته می‌رویم و بر می‌گردیم که داستان دلدادگی را خوش‌تر داریم از زبان ایشان بشنویم. علی ای حال، این روز‌ها که نمی‌نویسند، به سبب تکرار و مداومت، دائم‌الذکر شده‌ایم به جملات گذشته‌شان. از بر زمزمه می‌کنیم.

اگر نام و نشانی دارید از میرزا، بگوئید یکی به چوب‌خط مشتاقان اضافه کند. بگوئید اگر احوال مُلک بدون شاه، حکماً تباه می‌شود، عوالم عاشقی و نوشتن، به طریق اولا محتاج تقریر همایونی ایشان است.

2 پیام:

مائده ایمانی گفت...

عوضش آقای شاه متوجه می‌شن اون مدتی که تشریف نداشتن اوضاع بعضی‌ها چه جوری بوده.
خوب کردید برگشتید.
ناامید داشتم می‌شدم.
:)

کافی‌شاه گفت...

سرکار علیه عنایت از سر محبت دارند به این کافه، لکن امورات مملکتی فراغ‌بال نگذاشته است برای‌مان، گذشته از آن در دستگاه دولتی کم نیستند مشاوران و خان و خان‌زادگانی که مخالف این‌قسم حرکات ما هستند. لهذا ما دقیقه‌ای اگر فرصت پیدا کنیم و برق این ماسماسک فراهم باشد، می‌نویسیم.

عزت سرکار پاینده

ارسال پیام