نوۀ دوزاری

عیال کامران میرزا(۳)، دیروز ۷ ماهه فارغ شده، یک سرداری نفیس زردوز برای نائب‌السلطنه(۳) فرستادیم، چشم روشنی باشد. امروز هم نزدیک غروب بچه را آورده بودند، پدرسوخته فتوکپی خودمان است!

تاچ شاهی که قواره‌ی طفل دو روزه نمی‌شد، بازو بند یاقوت نشان شاه فقید را گفتیم، آوردند. روی سر نوه‌مان گذاشتیم؛ میرزا حسنعلی عکاس هم یک شیشه عکس ما را با نوه دوزاری انداخت.

خواستیم نوه‌جان را بدهیم به پدرش، به مجرد آن‌که گذاشتیم در دستان کامران میرزا، مقدار معتنابهی رطوبت عنایت کرد حضور انور نائب‌السلطنه و سرداری خلعتی‌اش! عجالتاً انتخاب اسم را محول کردیم به مادر طفل؛ اما اگر از جنس خودمان نبود، الحق شبنم‌السلطنه برازنده‌اش می‌شد!

6 پیام:

مائده ایمانی گفت...

جسارته ها آقای شاه، ولی متنابه غلطه. درستش معتنابه می‌باشد.

کافی‌شاه گفت...

سرکار خانم التفات دارند که یادداشت‌های روزانه‌ی ما را هم موقع طبع در قطع وزیری، مرحوم بدیعی تصحیح کرده‌است. لکن دست‌نویس‌های ما در این‌جا، رنگ ویراستاری نمی‌بینند. لهذا مگر به این قسم حواس‌جمعی‌های امثال شما، کار کافی‌شاه به قاعده نمی‌شود.

(ضمناً نوبه‌ی بعد قدری بیشتر مراعات رقت عواطف ما و جوانی خودتان را بکنید و نامه‌ی مهر و موم بفرستید!)

میرزا پیکوفسکی گفت...

مدتی بود برای اظهار کامنت مجبور به ذکر پیکوفسکی نشده بودیم. میرزا که می گفتیم خودمان بودیم و خودمان. گویا در دستگاه شما آنچه که فراوان است میرزا است که مجبور به کتابت پیکوفسکی پس از میرزا شده ایم. البته نمی شود گفت از این قید و بند جدید چندان خشنودیم.

مائده ایمانی گفت...

بله بله حتما. منتهاش بنده بلت نیستم با این کامنت‌دونی فرنگی شما کامنت خصوصی بفرستم. (منظور از مهر و موم خصوصی بود دیگه، نبود؟)

کافی‌شاه گفت...

محبت کرده‌اید خان والا؛
صدراعظم فقیدمان اگر هنوز زنده به دار دنیا بود، می‌گفتیم این یک قلم را هم مزید قوانین سفت و سخت القاب و عناوین کند که "میرزا" مختص حضرت اشرف است.
حالا هم بی گرفت و گیر، بنویسید میرزا، ما مراد می‌کنیم یعنی که شما بوده‌اید.

کافی‌شاه گفت...

آخر یک روز می‌دهیم این مدیرفنی این‌جا را فلک کنند که هر میهمان عزیزی از کامنت‌دونی ما شکوه و شکایت دارد.
ای‌میل بزنید سرکار علیه. coffeshah[@]gmail

ارسال پیام