صبح علیالطلوع، احمد آقا، منشی کاخ آمد. هنوز به تمام بیدار نبودیم. عرض کرد از دولت آدم فرستادهاند، دارند حیاط عمارتِ بیرون را میکنند. گفت عملهجات دیشب از سردر باغملی تا جلو صاحبقرانیه حفر کرده، صبح خود نائبالسلطنه اذن داده، وارد کاخ شدهاند.
خلقمان تنگ شد، سر صبحی. فحش دادیم، گفتیم مرتیکهی نائبالسطنه را بگویند بیاید. میرغصب را هم صدا کردیم. بیچاره چند فقره شلاق که کف پایش خورد، از حال رفت. گفتیم آبقند بیاورند. آخر کار معلوم شد مادر مرده، عمله فرستاده از تلگرافخانه سیم بکشند تا اینجا؛ برای نوشتن روزانه مجبور نشویم کالسکه بنشینیم تا وزارت تلگراف!
طولوزان (1)، گِل ِ فلان درست کرد، میرزا حسین نائب بمالد، فردا موقع رژهی دیویزیون روس سرپا باشد. معلوم نیست اولبار که پرسیدیم “این اراذل وسط قصر چهمیکنند؟”، زبانش را کجایش فرو کردهبود!
0 پیام:
ارسال پیام